دروازه ستاره ای یا دروازه جهنم- قسمت پنجم
بسم الله الرحمن الرحیم
“ان الله ربی و ربکم فاعبدوه هذا صراط مستقیم” آل عمران ۵۱
“قال موسی لقومه استعینوا بالله و اصبرو ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده و العقبه للمتقین” الاعراف ۱۲۸
همانگونه که تا بحال متوجه شده اید هدف من از این مقالات پرده برداری از پدیده هایی و اصطلاحاتی است که امروزه اخبار زیادی را از آنها می شنوید. UFOها ،بیگانه های فضاییAliens،دروازه های ستاره ای Stargates،اهرام،آخرالزمان و ….البته تمام ایم بحث ها برداشت شخصی من است و قطعا آری از اشتباه نیست.
اسطوره های مصری و نمادهای آنان به شکلی عجیب و افراط آمیزی در آئین ها و مراسم فراماسونرها،کابالیستها حضور دارند.لذا برای رمز گشایی از فعالیتهای امروزه این شیاطین شناخت ریشه های فکری و اسطوره ای آنها ضروری است.
سعی من بر این است که در حد امکان مختصر و مفید برای آشنایی دوستان اسطوره ها را ذکر کنم.باور من این است که کلید اصلی شناخت فعالیتهای این شیاطین آشنایی با این اسطوره هاست.آنها به صورتی مخفی دانش های جادویی خود را در طول تاریخ از چشم دیگران مخفی کرده اند. مخفی کاری و رازآلودگی لژهای فراماسونری عصر حاضر به ارث رسیده از زمان کاهنان مصری است.
یادم می یاد چند سال پیش مطلبی را از استاد عبدالله شهبازی خواندم به نام “اسطوره ها جان می گیرند” .Madonnaبه لاتین به معنی “مریم مقدس” است .در این مطلب ایشان به این نکته اشاره کرده بودند که چگونه مادوناMadonna (خواننده منحرف) نام جدیدی نیز برای خود انتخاب کرده .این نام جدید استر است .دوستانی که داستان استر را در کتاب مقدس خوانده اند می فهمند که این نامگذاری چه مفهومی دارد.
به تازگی متوجه شدم این فاحشه کابالیست به یکی از رقاصان گروه خود علاقمند شده .تصاویر رکیک و زننده از کثافت کاریهای این دو به وفور در اینترنت پخش شده است و داستانهای آنان هر روز در مجلات زرد اروپا و آمریکا با آب و تاب زیادی منتشر می شود.نکته جالب اینجاست که نام زوج جدید مدونا Jesus است.آری امروزه اگر در Google نامهای Madonna(مریم مقدس(س))و Jesus(عیسی (ع)) را سرچ کنید.تمام صفحاتی که بالا می آیند مربوط به کثافتکاریهای این دو شیطان است.
من به جرات می گویم که هیچ فیلمی از هالیوود خارج نمی شود مگر اینکه بر پایه اسطوره باشد و تمام این اسطوره ها امروزه در حال جان گرفتن هستند.در این میان اسطوره های مصری نقش بسیار خاصی دارند.
مصر و اسطوره های مصریان
در (۱۳۵۰ ق م) قلمرو مصریان از شامات و فلسطین گرفته تا دورترین نقاط هلال حاصلخیز حاشیه رود نیل گسترش یافته بود.از شمال بین النهرین تا دریای بالتیک در محدوده ای بطول ۲۰۰۰ مایل ،فراعنه مصری فرمانروایان بلامنازع اجتماعی و اقتصادی بودند.برتری نظامی مصریان و ارتش قدرتمند آنها خطر مقاومت ساکنین را خنثی کرده و هژمونی و تسلط مصریان از Nubians تا Hyksos را تقویت می کرد.
حقایقی درباره اتوم (رع) (Ra) ،اوزیریس Osiris،ایزیس Isis
در نوشته های مصری کهن همواره از دو سرزمین مصر علیا و مصر سفلی یاد می شود.مردمان این دو بخش مصر همواره خود را جدا از یکدیگر می دانستند ولی با اتحاد این دو بخش زمینه برای پیشرفت مصریان فراهم شد.نخستین امکان اتحاد این دو بخش توسط پیروان خدایی به نام رع Ra فراهم شد.این مردمان پایتخت خود را هلیوپلیس Heliopolis قرار دادند.در دوره های مختلف فرمانروایی مصر این شهر مرکز آموزش کاهنان دینی بود که البته این آموزشها به صورت بسیار طبقه بندی شده و سری انجام می شد.
باورهای دینی کاهنان هلیوپلیس کاملا برای ما روشن نیست.مهم ترین اسناد دینی بازمانده از هلیوپلیس،هرم نوشته های سلسله پنجم فراعنه مصر است.در این کتیبه ها اشاره ای گذرا به آفرینش شده و دانش امروز ما هم از این نوشته هاست.
طبق این روایات، در فرآیند آفرینش نخست اتوم(رع)) ،خدای هلیوپلیس از آب های آشفته اقیانوس نون Nun سربرآورد.نون Nunهمان بی نظمی chaos یا آشفتگی آغازین است در اساطیر هرموپلیس نون (بی کران)،(هیچی)،(هیچ جا)و (تاریکی) نام داشت.او را به هیات مردی ریشدار و گاهی با سر غوک ،سوسک ،یا ماری مجسم می کردند که تا کمر در آب ایستاده و زورق خورشید را که در آن خورشید یه یاری سرگین غلطانی در حال صعود بود ،نگه داشته بود.
اتوم خواست باشد و خود را آفرید.اتوم جایی برای ایستادن نیافت و در مکانی که خود را آفرید تپه ای پدید آورد.بعدها بر فراز آن معبد هلیوپلیس بنا شد.مفسران دینی هلیوپلیس اتوم را (یگانه کامل) می نامیدند و این تعبیر اشاره به باوری بود که طی آن اتوم خود را از آب های نون به اراده خویش یا با جاری ساختن نام خویش بر زبان هستی بخشید.او را نب-ئر-جر Neb-er-dger سرور برتر یا جهان خدا نیز می نامیدند.
رع Ra تجلی اتوم به عنوان (خدای خورشید) نیز است.رع به هیات یک ققنوس ،بنو Bennu،پر می کشید و برفراز یک اوبلیسک Obelisk یا یک تک ستون هرمی یعنی سنگ بن بن Benben،که نمادی از پرتوی خورشید است فرود می آید.
(در پرانتز اوبلیسک همان ستون معروفی است که جماعت فراماسون تعلق خاطر عجیبی به آن دارند.امروزه در تمام شهرهای معروف جهان این نماد در مراکز این شهرها حضور دارد.نیویورک،پاریس،لندن،رم،واتیکان،ریودوژانیرو،مکزیکوسیتی،اسرائیل و …..
این همان نمادی است که مسلمانان در رمی جمرات در مراسم حج آنرا سنگباران می کردند تا از طرف خداوند برای مسلمین و مومنین نشانه ای باشد که دشمن خود (ابلیس) و اعوان و انصار آن را بهتر بشناسند.البته در سالهای اخیر حکومت فاسد و دست نشانده آل سعود این نماد را خراب کرده و دیوار ساده ای را بجای آن کاشته است….تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)
سطح پرداخت شده اوبلیسک در معبد رع در هلیوپلیس هر بامداد نور خورشید را منعکس و یکی از سنگ های نمادین و مقدس این معبد بود.
مصریان رع را در حای که سوار بر قایقی پرنده در آسمانها پرواز می کند،توصیف کرده اند.
حوروس Horus از فرزندان رع بود. در هلیوپلیس همسر یکی از کاهنان رع از جانب رع به همسری برگزیده می شود.پسرانی که از این کاهنه متولد می شوند همانا فراعنه اول تا سوم سلسله پنجم پادشاهی مصر شدند.بر طبق این روایت تمام فراعنه پسران رع بودند و مدعی بودند قدرت خویش را از حوروس به ارث برده اند.(پیوند انسانها با خدایان ..مشابه همان اسطوره watchers و نفلیم nephilim ها در کتاب مقدس….خداوند در قرآن مجید فرموده که به شیطان اجازه داده شد تا در اموال و اولاد؟!!انسانهایی که از او پیروی می کنند شراکت کند (آیات ۶۱ تا ۶۵)(و یاد آور وقتی را که به فرشتگان امر کردیم که آدم را سجده کنید،همه جز ابلیس سجده کردند که گفت:آیا برای کسی که از گل آفریده ای سجده کنم؟-گفت:با من بگوی چرا این آدم را بر من برتری دادی؟ اگر اجل مرا تا بروز قیامت به تاخیر افکنی،همه اولاد او را جز قلیلی از راه بدر برم-خدا به ابلیس گفت:برو پاداش تو و هر که از اولاد آدم پیرو تو گردد دوزخ خواهد بود ،که کیفری کامل و بسنده است-با صدای خود هر که را که توانی از جای برگیر و با سواران و پیادگانت بر آنها بتاز و در اموال و اولاد با ایشان شریک شو و به آنان وعده بده،و شیطان وعده ای جز دروغ به آنان نمی دهد-همانا تو را بر بندگان من تسلط نیست و تنها پروردگار تو برای نگهبانیشان کافی است)
حوروس نیز در آسمانها سوار بر دیسکی بال دار پرواز کرده و گشت و گذار می کرد.دیسک پرنده ای که به رنگهای گوناگونی می درخشید.در هیروگلیفی که از معبد ادفو Edfu به دست آمده است چنین پدیده ای توصیف شده است:
“…و آنگاه هوروس حسابگر و اندازه گیر پرنده (Winged Measurer) به سمت افق به پرواز درآمد در حالیکه سوار بر دیسکی بالدار از جانب رع بود.اینگونه بود که از آن روز به بعد او را فرمانروای آسمانها نامیدند…. آنگاه حوروس دوباره سوار بر دیسک بالدار ظاهر شد که به رنگهای زیادی و مختلفی می درخشید.او به زورق رع بازگشت.به هیات شاهینی پرنده….آنگاه تحوت Thoth به رع گفت:ای خدای خدایان! حوروس سوار بر دیسکی که برنگهای گوناگون می درخشد بازگشته است..”
مرحله دوم آفرینش و داستان چشم پرنده
اتوم (آنکه خود را آفرید) پس از آفریدن خود دیگر خدایان را نیز آفرید.اتوم در جهان تنها بود و به ناچار برای داشتن فرزند با سایه خود جفت شد یا که استمناء کرد و این کاری است که در آثار مصری غریب نیست.در بسیاری از کتیبه ها و متون مصری اتوم خدایی دوجنسی است و گاه حسی بزرگ نامیده می شود.اتوم در آثار مصری در زمینه تولید مثل و آفرینش قدرتمندترین خدایان است.اتوم پسر خود (شو) Shu را با پرتاب کردن تف و دختر خود (تفنوت) Tefnutرا با استفراغ خود آفرید.اتوم با چشم خود از فرزندانش پاسداری می کرد. در آغاز اتوم فقط یک چشم داشت و این چشم جدای از وی به سیر و گشت می پرداخت و خود تفکر و قدرتی مستقل داشت. در اسطوره ای تفنوت و شو در آبهای تاریک نون از اتوم دور می شوند.و اتوم چشم خود را به جستجوی آنان می فرستد.هنگامی که چشم اتوم به جستجوی فرزندانش رفته بود اتوم چشم دیگری را به جای چشم نخستین خود آفرید.وقتی که چشم اتوم به همراه فرزندانش از سفر بازگشت از این کار اتوم خشمگین شد.
اتوم برای دلجویی از او او را بروی پیشانی خود قرار داد تا از آنجا ناظر جهان باشد و بر آن فرمان براند.بدین ترتیب چشم اتوم بصورت تجلی و جلوه ای حسود و ویرانگر از رع خدای خورشید شد.
وقتی اوجا فرزندان اتوم را به نزد او بازگرداند،اتوم از شادی گریست و از اشک شادمانی او انسان ها پدید آمدند و اتوم آماده شد که آبهای نون را رها کند و جهان را بیافریند.
زمین و آسمان (جب) و (نوت) با هم آمیزش کردند و از آنان چهار فرزند زاده شد:
ایزیسIsis ،اوزیریسOsiris ،ست Seth ،نفتیس Nephthys
از میان آنان ایزیس و اوزیریس در اسطوره ها جایگاه خاصی دارند.اوزیریس با کمک ایزیس( خواهرش که همسرش نیز بود) رع Ra را از مقام خدایی خلع کرده و جای او را غصب کردند.اینکار خشم و حسادت برادرش ست Seth برانگیخت و او اوزیریس را کشت.
پس از این جنایت ست،یکی از خدایان با نام انوبیس Anubis (خدای تدفین و مومیایی کردن)(خدایی با بدن انسان و سر شغال) ایزیس را کمک کرد تا جنازه اوزیریس را مومیایی کند.ایزیس خدای دانش و حکمت تحوت Thoth(خدایی با بدن اسان و سر لک لک) را فرا خوانده و با استفاده از جادو به جنازه اوزیریس جان می بخشد.او با اوزیریس که از دنیای مردگان بازگشته بود همبستر شده و حورسHuros را می زاید.(این حوروس با حوروس فرزند رع فرق دارد) این حوروس خدای آفتاب نامیده می شود.حوروس بلافاصله ست قاتل پدر را به قتل رسانده و انتقام می گیرد.
در روایتی دیگر از این اسطوره اینگونه گفته شده که ایزیس برای آبستن کردن خود از اسپرم هایی استفاده کرد که از لاشه اوزیریس استخراج کرد.(نمونه ای از شبیه سازی DNA Cloning).
در این روایت ست Seth از این اتفاق شدیدا عصبانی شده و تصمیم به نابودی حوروس می گیرد.حال به این نکته توجه کنید که ایزیس چگونه سوار بر یک سفینه یا قایق دیسک آسمانی
دیسک آسمانی(Boat of celestial disk) از پیش او فرار می کند.در سنگ نوشته ای که به (طلسم مترنیخ Metternich Estela) معروف است این داستان ذکر شده است .( در پرانتز ،این سنگ نوشته متعلق به دوران پادشاهی سلسله سیم (۳۸۰-۳۴۳ ق م) و فرعونی به نام نختنبو دوم است.در زمان او بود که ایرانیان دوباره در مصر قدرت یافتند و پس از آن که اسکندر بر ایران پیروز شد مصر را تسخیر کرد و این سنگ نوشته طلسم را با خود به اسکندریه برد.از این طلسم برای جادو و درمان بیمارانی که از سم مار و عقرب آسیب دیده بودند استفاده می شد.هم انکون در موزه نیویورک نگهداری می شود.)
اینگونه می خوانیم:”…ایزیس ناله و فریاد خود را به آسمان بلند کرد و خواسته اش را از قایق میلیونها سال خواست.اما دیسک آسمانی هنوز سر جای خود ایستاده بود.و از جایی که بود تکان نخورد.آنگاه تحوت Thoth(خدای خرد و دانش) پایین آمد.تحوت نیروهای جادویی را فراهم کرده و تدارک دیده بود. و نیروی عظیم جادویی را در اختیار داشت. آنگاه تحوت خطاب به ایزیس گفت : آه ایزیس!تو ای الهه!تو ای پرشکوه!..من امروز از جایی به این قایق دیسک آسمانی آمدم که این قایق دیروز بود…من از آسمانها آمدم تا فرزندی را برای مادرش نجات دهم…”
در داستانی دیگر اینگونه روایت می شود که ایزیس وقتی از مرگ اوزیریس مطلع شد لباس بیوگی و ماتم پوشید و به جستجوی جعبه ای برآمد که ست نعش اوزیریس را در آن نهاده و به نیل انداخته بود.او در نهایت نعش او را می یابد ولی باز ست وارد داستان می شود.ست اینبار بدن اوزیریس را به چهارده پاره تقسیم کرده و آنها را در سراسر خاک مصر پراکنده می کندو ایزیس دیگربار صبورانه به جمع آوری تکه های پراکنده بدن شوهر خود پرداخت و تکه ها را پیدا کردواو تمام تکه ها را پیدا کرد بجز آلت نرینگی او را.ست آلت تناسلی او را به نیل افکنده و خرچنگی او را بلعیده بود و به همین دلیل نفرین شد. ایزیس آلت تناسلی دیگری ساخت و با پیوستن تکه های بدن شوهر به یکدیگر تن شوهر را با روغن تدهین کرد و امکان رستخیز مجدد او را فراهم آورد.
ان شا الله ادامه مطالب در قسمت بعد….
نویسنده مقالات دروازه ستاره یا دروازه جهنم : امین روستاپور