بیگانه سالیناس پورتوریکو – همگام با یوفولوژیست ها
حقیقت خاموش : در سال ۱۹۷۹ یا ۱۹۸۰، شخصی به نام چاینو زایاس درون یک غار در نزدیکی سانتیاگوی پورتو ریکو به یک موجود بیگانه برخورد نموده و او را می کشد.
بیگانه سالیناس پورتوریکو (Salinas Alien)
در سال ۱۹۷۹ یا ۱۹۸۰، شخصی به نام چاینو زایاس (Zayas) درون یک غار در نزدیکی سانتیاگوی پورتو ریکو به موجود بیگانه بالا برخورد نموده و او را می کشد. رافائل بائرگا (Baerga) پس از بیرون آوردن آن موجود از بطری فرمالدهید محل نگهداریش (همان بطری الکلی ما ایرانی ها که مار و سایر موجودات ریز نقش را در آن ترشی می اندازیم!)، تعدادی عکس از آن می گیرد (منبع، پاتریک گراس).
همین ابتدای امر باید به این نکته توجه داشته باشیم سانتیاگو که در واقع اردوگاه سانتیاگو است در نزدیکی شهر سالیناس کشور پورتو ریکو قرار گرفته است، لذا بیگانه زایاس، بیگانه سانتیاگو و بیگانه سالیناس هر سه یک موضوع هستند و نباید مشتبه گردد زیرا افرادی مانند پاتریک گراس کارشان این است که از یک تصویر چند داستان با اسامی متفاوت بسازند.
همان گونه که نگوئز (Noguez) به آن پرداخته است، در خصوص عکس بیگانه فوق داستان های مختلفی طرح گردیده است. طبق یکی از این داستان ها که در مجله کوئست (Quest) منتشر شده است، دو پسر پورتو ریکویی شاهد فرود آمدن یک بشقاب پرنده بوده اند که چند بیگانه کوچک از آن خارج می شوند. یکی از پسرها با استفاده از ترکه ای بر سر یکی از بیگانه های ریز نقش کوبیده و آن را به هلاکت می رساند. آن ها جسد را با خود به شهر سالیناس می برند و یک مامور تجسس اجساد به آن ها یک بطری و فرمالدهید می دهد تا جسد را درون آن قرار دهند. در این داستان اسم هیچ یک از این سه قهرمان داستان عنوان نشده است.
نمونه دیگر داستان آن بیگانه ترشی انداخته شده را اسکات کورالس (Corrales) تعریف کرده است: « گاوچرانی در پورتوریکوی شمالی متوجه افزایش آمار مربوط به اندام ربایی در حیوانات چراگاهش می شود. وی به همراه دو دوست خود تصمیم می گیرند با استفاده از تفنگ ۳۰-۳۰ شبانه کمین کنند تا سارق را به دام بیاندازند. از قضا سارقین اعضای حیوانات مزرعه، چهار موجود عجیب هستند که از کوه های اطراف آمده بودند. آن سه نفر که از ترس زبانشان بند آمده است، می بینند که آن چهار موجود پس از عبور از حصار مرزعه، به کمک تکنولوژی شناورسازی یک گوساله را شناور می نمایند. در همین لحظه مالک چراگاه به صورت ممتد به سمت بیگانه ها تیراندازی می کند و این عمل او باعث می شود یکی از آن ها زخمی شده، بر زمین بیافتد و با صدای جیغ و فریاد غریبی آه و ناله کند.
سه بیگانه دیگر سعی می کنند این دوستشان که زخمی شده است را برداشته و بگریزند. اما دوباره با آتش گاوچران ها رو به رو می شوند و چاره ای جز فرار نمی یابند. موجود زخمی نیز توسط یکی از گاوچران ها به زندگیش خاتمه داده می شود. گاوچران ها به مدت یک دهه این قضیه را مسکوت نگه می دارند تا این که یکی از اطرافیانشان از آن موجود چند عکس می اندازد. خود گاوچران ها از ترس این که مقامات امریکایی حاضر در منطقه از این قضیه آگاه شده و علیه ایشان دست به اقدامی بزنند، به متخصصین اجازه ی بررسی بقایای آن بیگانه را نمی داده اند».
البته کورالس، خودش به تنهایی سه داستان در خصوص تصاویر منتسب به بیگانه ی پورتوریکویی ارائه می نماید که داستان بالا مخاطب پسند تر است. ولی یک سئوال: اگر گلوله ی یک اسلحه ی ۳۰-۳۰ به یک موجود ۱۲ اینچی برخورد کند، چه بلایی سرش خواهد آورد؟ به نظر من که حداقل دو تکه می شود.
داستان دیگری نیز وجود دارد که یوفوشناس پورتوریکویی جورگه مارتین (Martin) آن را روایت نموده است. یک روز صبح شخصی به نام خوزه لویز چلینو زایاس تصمیم می گیرد که غارهای پشت اردوگاه سانتیاگو شهر سالیناس را در جستجوی آثار و علائم باستان شناسی بکاود. وی یک همراه با خود داشته است که به احتمال قوی بچه نبوده است.
آن ها درون غار این موجودات کوچک را می یابند. بیگانه ها در حال بازی بوده اند و همین که متوجه حضور زایاس می شوند، یکی از آن ها به سمت زایاس حمله ور می شود. از آن جا که خیلی کوچک بوده اند، زایاس سعی می کند آن موجود را بگیرد، لکن در حین انجام این کار ضربه ای به سر بیگانه وارد شده و او کشته می شود. سایر بیگانه ها با دیدن این صحنه پا به فرا می گذارند. زایاس با جسد بیگانه به خانه بر می گردد.
خواهرش به نام الیزابت، همسرش آدا، یکی از دوستانش به اسم خوزه لویز پیزارو به این نکته اشاره کرده اند که آن عکس یک جنین نیست زیرا جسد دارای «عضو جنسی مردانه کامل» بوده است. آن ها در پایان می گویند که مردانی انگلیسی زبان از ناسا، جسد بیگانه را با خود برده اند!
اخیراً یوفوشناس دیگری از پورتوریکو، رینالدو رویز (Rois) نیز در این باره به اظهار نظر پرداخته است و دست به انتشار عکس جدیدتری از بیگانه مورد بحث زده است.
وی می گوید اندازه ی این نمونه حدوداً ۲ اینچ است. جورگه مارتین که بالاتر یک داستان از این بیگانه را روایت کرده است، خودش آن را ندیده بوده و ۱۲ اینچ اندازه ای که عنوان نموده بر مبنای عکس بائرگا و داستان های موجود در وب بوده است.
در کنار همه ی این داستان ها، این جسد خشکیده بیش از هر چیزی به جنین سقط شده انسان یا میمون شباهت دارد و از ابتدا هم طرفداران فرضیه فضانوردان باستانی سعی داشته اند که این توضیح را بی اعتبار جلوه دهند چون پذیرفتی تر از هر داستانی مانند شناور شدن گاو در هوا یا توقیف شدن جسد توسط کارکنان ناسا است.
پروفسور ادواردو بسا (Bessa)، جانورشناس دانشگاه ایالتی ماتو گروسو در پاسخ به سئوال کنتارو موری می گوید که چون جسد بیگانه دارای قوس وجنه است، لذا باید پستاندار باشد. با توجه به استخوان پس چشمی و کاسه سر می توان گفت که جزو میمون های نسل قدیم (Primate) است و از وضعیت سوراخ بینی باید به این نکته پی برد یک جانور پهن بینی ( Platyrrhini) می باشد اما از آن جا که توانایی کج و معوج شدن زیادی را دارا بوده است باید یک راست بینی (Catarrhini) باشد که نوعی میمون نسل جدید به شمار می آید. در ادامه بد نیست اگر عکس یک راست بینی تازه به دنیا آمده و چند نمونه میمون ساکن آمریکای لاتین و جنوبی را هم ببینید:
در واقع شخصی جسد یک بچه میمون را خشک کرده و پس از مدتی مدعی شده که این یک بیگانه ی ۲ اینچی است! به همین دلیل هم هر کسی از گرد راه نرسیده به خود اجازه داده است برایش یک بیوگرافی بنویسد.
در ادامه این فصل با ما باشید …
ان شاء الله ادامه دارد …
http://marcianitosverdes.haaan.com/2006/07/el-marcianito-verde-de-las-tetas-del-cayey/
http://www.isaackoi.com/alien-photos/koi-alien-photo-40.html
http://www.globalsecurity.org/military/facility/camp-santiago.htm
http://scienceblogs.com.br/bessa/